سایت رفع شبه شیعه واهلسنت
سایت رفع شبه شیعه واهلسنت
رفع شبه شیعه واهل سنت

 

بسم الله الرحمن الرحيم
برنامه حبل المتين توسط حضرت آيت الله دكتر حسيني قزويني : 28 . 2 . 1۱۳۹
موضوع: تحليل روايت افتراق امت اسلام بر 73 فرقه
مجري :        
حضرت عالي پيرامون حديث افتراق (که ۷۳ فرقه را حضرت فرموده است) لطف کنيد بفرماييد كه فرقه ناجيه و هالکه کدام هستند؟
استاد قزويني :
ما در جلساتي كه تقريبا يک ماه قبل بود، گفتيم براي ورود به بحث امامت و ولايت، يا کلاً مباحث اعتقادي، يک پيش درآمدي داشته باشيم که اصلاً چرا ما بايد از اين مباحث را بحث کنيم. گفتيم يکي از انگيزه هايي که ما را وادار مي‌کند و مجبور مي سازد از مباحث اعتقادي به ويژه مسأله مذهب و مسأله امامت و ولايت بحث کنيم ، حديث افتراق امت به ۷۳ فرقه است ، اين را ما از منابع معتبر اهل سنّت با سند هاي صحيح نقل کرديم و اشاره شد که آقايان اهل سنّت هر يک خود را فرقه ناجيه مي دانند ، اشاعره مي گويند ما هستيم ، معتزله مي گو يند ما ناجيه هستيم ، اهل حديث مي گويد ما ناجيه هستيم و وهّابيت مي گويد ما ناجيه هستيم و مجموعا فرقه اهل سنّت مي گويند ما ناجيه هستيم ما اين مباحث را آورديم .
 اهل سنّت و تکفير منکرين خلافت أبوبکر :
هرکس خلافت و امامت أبوبکر را هرکس انکار کند کافر است، و حتي اهل سنّت يکديگر را تکفير مي کردند ، حنبلي‌ها مي گويند :
من لم يکن حنبليا فليس بمسلم
هرکس حنبلي نباشد اصلاً مسلمان نيست
سير أعلام النبلاءج ۱۷-  ص ۶۲۵
تذكرة الحفاظ-  ج ۳-  ص ۱۱۸۷
فرقه هاي ديگر هم مي گويند حنبلي ها کافر هستند و تشبيه مي کنند به :
وَمَا كَفَرَ سُلَيْمَانُ وَلَكِنَّ الشَّيَاطِينَ كَفَرُوا
سوره بقره-  آيه ۱۰۲
احمدبن حنبل کافر نبود ولي تابعين او همه کافر هستند.
و همچنين کشت و کشتاري را که بين اهل سنّت و بين شافعي ها و مالکي ها و حنفي ها و حنبلي ها، در تاريخ اتفاق افتاده است، ما مفصل در جلسات قبل عرض کرديم؛ اما در رابطه با آنچه که امشب مي خواهيم روي آن کار کنيم و شايد سؤالات اقاي محسني در اين مورد باشد که اشاره کردند اين بود که ما گفتيم که هر فرقه اي خود را ناجيه مي دانند، اشاعره مي گويند: ما فرقه ناجيه ايم ، حنابله مي گويند ما فرقه ناجيه هستيم ، اهل حديث مي گويد ما فرقه ناجيه هستيم ، ما تريديه مي گويند ما فرقه ناجيه هستيم و وهّابي ها هم مي گويند مسلمان فقط ما هستيم ، اين ها را ما گفته بوديم ولي يک نکته اي که هست بعضي از بزرگان اهل سنّت مي گويند اصلاً امکان اينکه ما بتوانيم تشخيص بدهيم که فرقه ناجيه چه كسي است، امکانش نيست ، جناب شاطبي که از علماي بزرگ اهل سنّت است مي گويد :
و الحاصل أن تعيين هذه الفرقة الناجية في مثل زمانناصعب
اصلاً ما بياييم و بگوييم فرقه ناجيه کي هست اين سخت است.
الاعتصام-  ج ۲-  ص ۲۵۵
و آقاي محمد عبده مي گويد :
وأما تعيين أي فرقة هي الناجية، أي التي تكون على ما كان النبي عليه وأصحابه ، فلم يتعين لي إلى الان.
خوب ديگر اين آقا تقريباً از معاصرين است. مي گويد: تا الان مشخص نشده که اونهايي که فرقه ناجيه هستند و بر راه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و صحابي رفتند چه کساني هستند:
فإن كل طائفة ممن يذعن لنبينا بالرسالة، تجعل نفسها على ما كان عليه النبي وأصحابه
تفسير المنار - ج 8 - ص 221 – 222- الطبعة الثانيه
لمحات - الشيخ لطف الله الصافي الگلپايگاني - ص 31
هر کدام از ما مدعي هستيم که رسالت را قبول داريم و مي گوييم آنچه را که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اصحاب رفتند ما هم در همان راه هستيم حنفي ها مي گويند ما هستيم، حنبلي مي گويد آنها اشتباه مي کنند ما راه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و صحابه را مي رويم  وهّابي ها هم که مي گويند همه باطل فقط اوني که مسلمان هست و راه سلف صالح را مي رود، ما هستيم و غير از ما همه فرق اسلامي چه شيعه و چه سني همه کافر اند ، خوب اين را الحق و الانصاف آدم نمي داند چکار کند يعني مسأله مسأله اي است که محمد عبده که اين عبارتش يک عبارت نابي است که  تشخيصش خيلي مشکل است ، وقتي که پيامبر اکرم اون همه تاکيدي که داشتند نه يک روايت و دو روايت؛ بلکه صدها روايت در رابطه با خلافت و امامت مطرح کردند ولي بعد از رحلت ايشان جامعه دچار انحراف و اختلاف و چند دستگي مي شود و نتيجه هم همين خواهد بود .
مجري :
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به عنوان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و فصل الخطاب اين حديث را فرمود که :
بعد از من امت من ۷۳ فرقه مي شوند
آيا در کلام اين بزرگوار هم هست که فرقه ناجيه را با خصوصياتش مشخص کرده باشد و فرقه هاي هالکه را نيز با خصوصياتش. اين را لطف کنيد براي ما از کلام پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم بفرماييد.
استاد قزويني:
در اين‌جا يک مقداري براي بينندگان عزيز و عزيزان اهل سنّت فقط نقل قول مي کنم و هيچ اظهار نظري نسبت به اين روايات نمي خواهم بکنم و قضاوت را به عهده عزيزان و بزرگواران اهل سنّت مي گذارم.
در سخنان نبي مکرم تعابيري هست که اهل قياس و اهل رأي فرقه ناجيه نيستند، عزيزان ملاحظه کنند:
عن عوف بن مالك رضي الله عنه عن النبي e قال تفترق أمتي على بضع وسبعين فرقة أعظمها فتنة على أمتي قوم يقيسون الأمور برأيهم  
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود امت من به هفتاد و چند فرقه منشعب و متفرق مي شوند و اعظم و اکثريت اين فرقه ها اون فرقه اي است که امور ديني را با رأي خودشان قياس مي کنند يعني عمل به قياس مي کنند.
فيحلون الحرام ويحرمون الحلال
حلال خدا را با قياس حرام مي کنند و حرام خدا را با قياس حلال مي کنند .
حاکم نيشابوري هم مي گويد :
هذا حديث صحيح علي شرط الشيخين و لم يخرجا
اين روايت شرط اين دو صحيح را دارد ولي اينها اين روايت را نياورده اند
مستدرک حاکم-  ج ۴-  ص ۴۳۰
حضرت آيت الله العظمي صافي از مراجع عظام و تقليد يک حاشيه دارد و مي گويد آقايان قضاوت کنند آيا شيعه به قياس و راي عمل مي کند ؟ يا آقايان اهل سنّت ؟ من اين را نقل مي کنم از ايشان و و اين حديث را تا به حال به کار نبردم و فقط روايت را ما مي خوانيم ، دوستان عزيز ، برادران اهل سنّت حالا ما با وهّابيت کاري نداريم و اونها حسابشان نشُسته پاک است ولي ببينيد هيثمي نقل مي کند در مجمع الزوائدشان که فرموده پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم :
تفترق أمتي على بضع وسبعين فرقة أعظمها فتنة على أمتي قوم يقيسون الأمور برأيهم
بزرگترين امتي که فتنه امت من هستند اونهايي هستند که امر را به قياس مي گذارند و مي آيند حلال خدا را حرام و حرام خدا را حلال مي کنند و ايشان هم مي گويد که رجال اين روايت رجال صحيحي است .
مجمع الزوائد-  ج ۱-  ص ۱۷۹
معجم کبير طبراني-  ج ۱۸-  ص ۵۱
و بعد در بعضي از روايات است عزيزان با توجه به روايت قبل اين عبارت ابن ماجه را هم ببينند که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
والذي نفس محمد بيده ! لتفترقن أمتي على ثلاث وسبعين فرقة وَاحِدَةٌ في الْجَنَّةِ وَثِنْتَانِ وَسَبْعُونَ في النَّارِ
قسم به خدايي که جان من به قبضه او است امت من به هفتاد و چند فرقه متفرق مي شوند، يک فرقه در بهشت هستند و هفتاد و دو فرقه در آتش
قيل : يا رسول الله ! من هم ؟
اين ۷۲ فرقه اي که وارد آتش جهنم مي شوند چه کساني هستند ؟
قال الجماعة
سنن إبن ماجة - ج ۲ - ص ۱۳۲۲ - حديث ۳۹۹۲
عرض کردم من به هيچ وجهي نه تفسيري دارم و نه غيره و اميدوارم عزيزاني که تماس مي گيرند در رابطه با اين روايت که درسنن ابن ماجه است صحبت کنند و نظر دهند عزيزان ملاحظه کنند اين دو روايت را .
روايت سوم که معمولا دوستان اهل سنّت خيلي نسبت به اين روايت ارادت ويژه اي دارند و نقل کلام مجالس اين عزيزان ما هست که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وقتي فرمود: امت من بر ۷۳ فرقه متفرق مي شوند همه در آتش جهنم اند مگر يک فرقه
قالوا قال من هي يا رسول الله ؟
اون فرقه ناجيه و ملت واحده کدام اند ؟
نگفتند من هم بلکه من هي
فرمود :
قال : ما أنا عليه وأصحابي
اون راهي که من و اصحابم بر آن هستم اين فرقه ناجيه است
سنن ترمذي - ج ۴ - ص ۱۳۵ - حديث ۲۷۷۹
و در روايت حاکم نيشابوري دارد که فرمود :
ما انا عليه اليوم واصحابي
اوني که من و صحابه ام بر آن اتفاق نظر داريم اين فرقه ناجيه است؛ يعني هرکس راه من و راه صحابه امروز نه بعد از مرگ من. حالا من اشاره مي کنم که اين قيد اليوم چه مي خواهد بگويد چرا که سخن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم پيام دارد
وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى
والذي نفس بيده لا يخرج من في الا حقا
قسم به خداي لا شريک له از دهان من جز حق خارج نمي شود
مي فرمايد :
ما انا عليه اليوم و اصحابي
اوني که امروز من و اصحابم هستيم هرکس اين راه را ادامه بدهد او جزء فرقه ناجيه است
مستدرک - ج ۱ - ص ۱۲۲
همين تعبير در معجم اوسط طبراني هست باز در آنجا هست:
قالوا و ما تلک الفرقة؟
سؤال کردند اين فرقه ناجيه کي هست ؟ فرمود : اوني که من امروز و اصحاب من بر آن تاکيد داريم اين را کسي ادامه بدهد يعني کسي راه من و صحابه امروز را بپيمايد او جزء فرقه ناجيه است اين در حقيقت خلاصه حرفي است که مي شود در اينجا بيان کرد .
مجري :
اين سه تعبيري که در رابطه با فرقه هاي ناجيه و هالکه براي ما بيان کرديد مي خواستم اين سؤال آخر را از شما اين طور بپرسم که اين
ما انا عليه اليوم واصحابي
که الان فرموديد و با قيد اليوم هم فرموديد اين نشان مي دهد که راه پيمودن پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و اصحابش را در اين روز، آيا صحابه بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم راه آن حضرت را طي کردند يا تغييري حاصل شد، يا اينها آمدند و دگرگون کردند طبق روايتي که چند وقت قبل شما فرموديد، غير از نماز، چيزي از سنّت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم باقي نمانده اين را براي ما و بينندگان مطرح بفرماييد .
استاد قزويني :
به نظر ما اين روايت با واقعيت تاريخي نمي سازد اگر شما بياييد رواياتي که ما فقط در صحاح داريم در رابطه با صحابه در عصر خود پيغمبر صلي الله عليه و آله و چه بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اصلاً اين که ما بگوييم کسي که راه صحابه را بپيمايد او جزء فرقه ناجيه است اين با توجه به رواياتي که آقايان در صحاحشان آوردند هم خواني به هيچ وجه ندارد . حالا اين يک ادعايي است که ما داريم مي کنيم و مدارک را هم عرض مي کنيم و باز قضاوت را به عهده بينندگان عزيز مي گذاريم البته من تلاش مي کنم اين بخش را به تلخيص بگذرانم چون دوستان ما مرتب مي گفتند ما بيننده برنامه هستيم ولي شما فرصت براي تلفن ها کم مي دهيد ما هرشب مي بينيم ۷-۸ نفر بيشتر نمي توانند صحبت کنند و بعضي هم گفتند ما ۲ ماه ۳ ماه هرچه تلاش مي کنيم که بياييم روي خط نمي شود ، حتي من همين امروز يک جلسه اي بود در مسجد مقدس جمکران تعدادي از اين عزيزان از مناطق مختلف آمده بودند هرکس که بنده را ديد در همان نماز جماعت اولين پيشنهاد و انتقادي که مي کردند اين بود که شما به مخاطبين وقت کم مي دهيد و ما درخواست مي کنيم وقت بيشتر بدهيد و اگر بتوانيم امشب بيشتروقت مي دهيم البته ما قول مي دهيم ولي به قولمان کم عمل مي کنيم. انشاءالله دوستان ما را از نيکان مي دانند و همين که ما را از نيکان بدانند براي ما بس است .
هزار وعده نيکان يکي عمل نشود
من چند مورد را در رابطه با صحابه عرض مي کنم ببينيد الان يکي از اختلافات اساسي که ما ميان عزيزيان اهل سنّت داريم که البته بحث اختلاف است و اختلاف هم اختلاف اعتقادي هم هست، مبنايي هم هست ولي اين اختلاف باعث نمي شود نه ما اهل سنّت را تکفير و تفسيق کنيم و نه اونها ما را تکفير و تفسيق کنند اونها معتقد هستند براينکه تابع صحابه هستند ما معتقد هستيم ما تابع اهل بيت هستيم و عمده اختلافات هم از همين جاست و حتي بحث امامت و خلافت و غيره همه اين ها متفرع بر اين است ، من بارها عرض کردم اگر ما بياييم در رابطه با بحث صحابه در قرآن و سنّت و گذر تاريخ صدها جلسه بحث کنيم ولي بحث علمي مودبانه نه تند و تيز و با الفاظ گزنده ، نه ، بلکه بحث هاي دوستانه حتي ما بارها از بعضي از دوستان دعوت کرديم  مثل برادر عزيزمان مولوي مراد زهي که تشريف بياوريد ما ۷-۸ جلسه نه يک جلسه در رابطه با بحث صحابه  جلسه کاملا دوستانه داشته باشيم حالا ما نمي گوييم مناظره نه ، يک گفتگوي دوستانه داشته باشيم، ما يک سري حرف هايي داريم و دوستان ما هم يک سري حرف هايي دارند بايد اينها زده شود چون ما اينجا متکلم وحده هستيم و يک جانبه حرف مي زنيم ، اون عزيزان هم در شبکه هاشون يا در نماز جماعت شان ، در منبرهاشان هم بدون حضور روحاني شيعه دارند حرف مي زنند ، چه جوان شيعه و چه جوان سني احساس مي کنيم وقتي اين حرف ها را به صورت جدا گانه مي شنود سر درگم است و دوست دارد اين قضيه حل شود و من چند نکته اي را عرض مي کنم ، بعضي از عزيزان و بزرگواران اهل سنّت اگر امشب مي توانند بيايند روي خط ما در خدمتشان هستيم يا اگر اين بحث ها را پيگيري کنند و من هم تلاش کردم با اينکه خيلي خسته بودم اينها را به صورت پاور پوينت در آوردم و تا اون دقيقه ۹۰ من مشغول بودم تا دوستان براي نوشتن مشکل نداشته باشند .
مغايرت راه صحابه با راه پيامبر اکرم :
مساله اول
 شما ببينيد در قضيه جنگ احد اين را هم ما نقل نکرديم بلکه خود آقايان اهل سنّت نقل کردند که پيامبر اکرم در روز احد ۵۰ نفر را به فرماندهي عبدالله بن جبير در بالاي کوه احد قرار داد و فرمود : اگر ما را پرنده ها تکه تکه کردند شما از جاي خود تکان نخوريد و اگر ديديد ما شکست خورديم يا شکست داديم به هيچ وجهي حق حرکت از جاي خود نداريد ، خوب شما ببينيد تعبير را چون من اگر بخواهم عربي ها را بخوانم و معنا کنم مي ترسم باز وقت بگذرد ، جنگ آغاز شد تا وقتي که اينها احساس کردند مسلمان ها پيروز شدند، اين ۵۰ نفر حرف فرمانده خود را گوش نکردند و سرازير شدند و همين باعث شد که خالدبن وليد که جزء فرماندهان لشگر کفر بوده دور زد رفت از همان گردنه و شکاف وارد شد و همين باعث شکست مسلمان ها شد و ۷۰ نفر از بهترين عزيزان شهيد شدند از جمله حمزه سيدالشهدا شهيد شد و وقتي اين جنگ هم مغلوب شد همه اين صحابه فرار کردند غير از ۱۲ نفر با پيغمبر صلي الله عليه و آله نماند و همان ۵۰ نفري هم که آمده بودند از بالاي گردنه براي غنيمت جمع کردن ديدند که در جنگ شکست خوردند و کفار آمدند و پيروز شدند همون ها هم فرار کردند
صحيح بخاري - ج ۴ - ص ۲۶ - حديث ۳۰۳۹
روايت ديگر دارد که وقتي که جنگ احد تمام شد و صحابه  با دستور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مخالفت کردند و آمدند پايين و هم اينکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را در دست کفار تنها گذاشتند و جز ۱۲ نفر کسي اطراف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نماند و پيامبراکرم عرضه داشت :
اللهم إني أَعْتَذِرُ إِلَيْكَ مِمَّا صَنَعَ هَؤُلَاءِ
صحيح البخاري - ج 3 - ص 110
خدايا از اين کار نادرست و خلافي که انجام دادند من از تو معذرت مي خوام ، ببينيد کار به کجا مي رسد ، آيا صحابه با اين شاکله و با اين وضع مي توانيم بگوييم اين صحابه اي که مخالفت با دستور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم کردند و از اطراف پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرار کردند و او را تنها گذاشتند بگوييم  هرکس راهشان را برود راه فرقه ناجيه را رفته است؟
مسأله دوم
در قضيه حديبيه من فقط جمله اي را مي آورم از ابن تيميه که امام آقايان وهابي ها است ، روايات متعدد است که پيامبر اکرم بعد از آنکه با کفار قريش مصالحه کرد تصميم گرفت برگردد به مدينه و وارد مکه نشود :
قال لاصحابه انحروا واحلقوا رؤوسكم
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به اصحابش دستور داد که شما اون قرباني هايي را که آورديد آنها را بکشيد و سرهايتان را هم بتراشيد
فلم يقم أحد
يک نفر از صحابه به دستور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم عمل نکرد
فدخل مغضبا على أم سلمة
اين را ابن تيميه مي گويد به عنوان يک امر مسلم و قطعي که خيلي عجيب است ، من حدود ۵۰ روايت در اين زمينه داشتم گفتم که يک عبارتي را بياورم که مو لاي درزش نرود
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به ام سلمه وارد شد در حال غضبناک و ام سلمه گفت :
من أغضبك أغضبه الله
يا رسول الله چه کسي تو را به غضب آورده ؟ به غضب خدا گرفتار شود
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود : چرا غضبناک شوم من دستور مي دهم کسي به دستور من عمل نمي کند
 منهاج السنة النبوية - ج ۴ - ص ۳۱۵
مسأله سوم
مخالفت صحابه با پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در قضيه روزه
مسلم بن حجاج نيشابوري از جابر نقل مي کند در سال فتح مکه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از مکه خارج مي شود و در حالي که روزه بود روزه اش را مي شکند و به مردم مي گويد مردم شما هم روزه خود را بشکنيد و جلوي مردم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم ظرف آب را مي گيرد و مي خورد و تعدادي از صحابه مخالفت مي کنند و مي‌گويند ما روزه خود را مي گيريم پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد بخوريد ولي آنها مي گويند نمي خوريم . پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
 أولئك العصاة أولئك العصاة
صحيح مسلم - ج ۳ - ص ۱۴۱
آيا ببنيم اين صحابه با اين شاخصه صلاحيت دارند كه ملاک فرقه ناجيه باشند يا نه ؟
مسأله چهارم
در قضيه عمره تمتع در حجة الوداع اين تعبيري که بخاري و مسلم و حدودا ۱۴ جا نقل شده است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم وقتي مي رسد به مکه مي گويد صحابه هرکس با خودش شتر نياورده براي قرباني موظف است از احرام بيرون بيايد، گفتند: از احرام بياييم بيرون يعني چه؟ يعني همه چي حلال مي شود؟ ، گفتند حتي نزديکي با زنها هم حلال شد ؟ پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود : بله سپس شروع کردند به مسخره کردن شما ببينيد عزيزان بيننده برادران من شما ببينيد جابر دارد نقل مي کند :
فقلنا
ما صحابه گفتيم
أَمَرَنَا أَنْ نُفْضِيَ إلى نِسَائِنَا
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم به ما دستور مي دهد با زنان خود همبستر شويد
فَنَأْتِيَ عرَفَةَ
بعد از آن هم برويم به عرفه
تَقْطُرُ مَذَاكِيرُنَا الْمَنِيَّ
من اصلاً شرمم مي آيد با توجه به اينکه تعدادي از خواهران عزيز ما پاي گيرنده هستند من اصلاً ترجمه نمي کنم
تعبير، تعبير زشت و قبيحي است و عبارت نادرست است و از يک فرد عادي همچين عبارتي صادر نمي شود ، بعد جالب است :
يقول جَابِرٌ بيده كَأَنِّي أَنْظُرُ إلى قَوْلِهِ بيده يُحَرِّكُهَا
اصلاً خودش هم بر وقاحت اين عبارت مي افزايد
صحيح مسلم - ج ۴ - ص ۳۸ - حديث ۲۸۳۲
باز در همين صحيح مسلم است از خود عايشه هم نقل شده است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم از اين عملکرد صحابه غضبناک شد و آمد نزد من
فدخل على وهو غضبان
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم در حالي که از عملکرد اين برخورد زشت و وقيح صحابه غضبناک بود به منزل من آمد
فقلت من أغضبك يا رسول الله ادخله الله النار
يارسول الله چه کسي تو را به غضب آورده خدا او را وارد آتش جهنم کند
خوب ببينيد آيا اين صحابه با اين ويژگي و اينکه مي گويد
فرقة ناجية ما انا عليه اليوم و اصحابي
آيا با اين رواياتي که در صحاح آمده همخواني دارد يا ندارد ؟
مسأله پنجم
 آيه قرآن است که :
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انْفَضُّوا إِلَيْهَا وَتَرَكُوكَ قَائِمًا
سوره جمعه - آيه ۱۱
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم تو داري خطبه مي خواني و اين صحابه تو را بالاي منبر مي گذارند و از مسجد خارج مي شوند براي اينکه يک قافله از طرف شام اموال تجاري آورده ، طبل و دُهُل و شيپور مي زنند
وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً
تجارت لهوي که ميبينند صحابه از مسجد بيرون مي روند
بخاري نقل مي کند که وقتي اين قافله با ساز و دهل و تشکيلات آمد تمام صحابه از مسجد بيرون رفتند و خداي عالم اين آيه از سوره جمعه را نازل کرد ، خوب ببينيد عزيزان بزرگوار من يک دفعه گفتم اگر يک مولوي يک ماموستا و يک مفتي در مسجد خطبه مي خواند ، اين مردم وسط خطبه فرض اينکه تصادفي بيرون مسجد اتفاق افتاده يا دو تا بچه دعوا کردند نمي گوييم لهو و لعب ، مردم بريزند بيرون ، اين مفتي ، اين مولوي ، اين ماموستا اسم اين کار را چه مي‌گذارد ؟ آيا مي گويد کار اينها خوب بود ؟ کار با ادبي بود ؟ هر اسمي را اين مولوي و اين ماموستا و مفتي براي اين برنامه مي گذارند ما همان را خدمتشان هستيم .
مسأله ششم
در رابطه با قضيه قرطاس که اين واقعا خيلي واضح و روشن است که اصلاً من نمي دانم که چه بگويم براي بينندگان عزيز، پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد قلم و کاغذي بياوريد تا من چيزي بنويسم مي گويد :
هَجَرَ رسول اللَّهِ
صحيح بخاري - ج ۳ - ص ۱۱۱۱ - حديث ۲۸۸۸
در روايت ديگر از قول خليفه دوم
قال عُمَرُ إِنَّ النبي غَلَبَهُ الْوَجَعُ
پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اين حرف هايي که مي زند در اثر بيماري است
وَعِنْدَنَا كِتَابُ اللَّهِ حَسْبُنَا
کتاب خدا نزد ما هست بس است
صحيح البخاري - ج 1 - ص 113
مگر کتاب خدا نمي گويد
مَا آَتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا
سوره حشر- آيه ۷
مگر همين قرآن نمي گويد
أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
سوره نحل - آيه ۴۱
مگر همين قرآن نمي گويد
َمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَتَعَدَّ حُدُودَهُ يُدْخِلْهُ نَارًا
سوره نساء - آيه ۱۴
ببينيد کار به جايي مي رسد که ابن عباس مي گويد :
إن الرزية كل الرزية ما حالبين رسول الله وبين أن يكتب
البداية والنهاية - ج ۵ - ص ۲۵۱
صحيح البخاري - ج ۶ - ص ۲۶۸۰
تمام مصيبت جهان اسلام از اينجا شروع شد که نگذاشتند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اين وصيت نامه را بنويسد .
 در کتاب النهايه مي گويد اين هجَر يهجِر اهجار يک فحش است و هذيان گفتني است و مي گويد :
والقائل كان عمر
و اون کسي که اين نسبت هذيان را به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم داد خليفه دوم بود
و لا يظن به ذلک
گمان نمي رفت ايشان همچين حرفي زده باشد
النهاية في غريب الحديث والأثر - مجد الدين ابن الأثير - ج 5 - ص 246
  آقاي بدرالدين عيني شارح صحيح بخاري مي گويد
هذه العبارات كلها فيها ترك الأدب والذكر بما لا يليق بحق النبي
   تمام اين عبارت هايي که ذکر کردند
أن الرجل ليهجر
أهجَرَ
غلبه الوجع
حسبنا کتاب الله
تمام اين ها بي ادبي و خلاف ادب است و اون ادبي که بايد در برابر پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم اعمال مي‌شد، نکردند و اين تعابير لايق و شايسته پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم نيست .
ولقد أفحشمن أتى بهذه العبارة
و اون کسي که اين عبارت را آورده در حقيقت فحش داده و جسارت کرده به نبي مکرم
عمدة القاري - ج 14- ص 298
روايتي را صحيح بخاري آورده و به ما هيچ مربوط نيست از أبوهريره است که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد فرداي قيامت اصحاب من را مي آورند و نمي گذارند که طرف حوض بيايند و از حوض طردشان مي کنند
فقال هَلُمَّ  
فقلت أَيْنَ
کجا مي بريد صحابه من را
قال إلى النَّارِ والله
اين ها را به طرف آتش جهنم مي بريم به خدا سوگند
قلت وما شَأْنُهُمْ
اينها مگر چه گناهي کردند ؟
قال إِنَّهُمْ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ على أَدْبَارِهِمْ القهقري
اينها بعد از رحلت تو مرتد شدند و به همان دوران جاهليت بازگشتند، دوباره دسته ديگر مي آورند به همين شکل، دسته ديگر مي آورند به همين شکل، بعد پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم مي گويد :
فلا أُرَاهُ يَخْلُصُ منهم إلا مِثْلُ هَمَلِ النَّعَمِ
از صحابه من از جهنم خلاصي نمي يابد مگر يک عده اي اندک
صحيح بخاري - ج ۷ - ص ۲۰۷ - حديث ۶۵۸۷
صحيح البخاري - ج ۶ - ص ۲۶۲۹ - بر مبناي جامع الکبير
خوب اين که ديگر کتاب بحارالانور که نيست که بگوييد روايات ضعيف آورده است و کافي هم نيست که بگوييد جسارت به پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم کرديد جسارت به صحابه کرديد اين کتاب خودتان است  
حتي اين که پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
ما انا عليه اليوم و اصحابي
اين تقييد به اينکه راه من و صحابه امروز راه نجات است که در مستدرک ما نقل کرديم. شايد همه اينها اشاره به همين باشد اين روايت دارد زير و بم تمام قضايا را مي زند و ما به ذهنمان مي رسد که اين روايت اولاً شايد ساختگي باشد و فرضا هم صحيح باشد با واقعيت تاريخي نمي تواند تطبيق کند ، ما در جلسه گذشته ادله شيعه را هم که مي گويند راه شيعه راه فرقه ناجيه است بيان کرديم و رواياتش را هم ما مي خوانيم ، باز عزيزان بيننده چه شيعه چه سني و چه وهابي را به قضاوت و داوري فرا مي خوانيم .
بيننده : امير از امارات
 قبل از هر چيز من دعا مي کنم به حق پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم و ائمه اطهار که انشاءالله اين مباحث و اين مناظرات مقدمه ظهور آقامون باشد ، در مورد مبحث امشب ۲ تا مطلب داشتم . من نکته اي دارم درباره اين تفکري که اهل سنّت دارند نسبت به صحابه ظاهراً اهل سنّت هر شخصي را که زمان پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم حضور پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم رسيده باشد او را صحابه مي نامند بدون اينکه بخواهند قيد و شرطي بگذارند من امروز يک برنامه اي را در شبکه کلمه مي ديدم خيلي تعجب کردم خدا شاهد است مو به تن آدم سيخ مي شود وقتي اين مطلب را آدم مي شنود که مي گويند خداوند براي معاويه در بهشت مقامات و درجات گذاشته و يک قسمتي از بهشت هم براي معاويه شده ظاهرا ، معاويه اي که خودش و پدرش در مقابل رسول اکرم و حضرت علي ايستادند در مقابل مسلمانان ايستادند ، خودش در مقابل حضرت علي ايستاد در مقابل امام حسن عليه السلام ايستاد، پسرش در مقابل امام حسين عليه السلام ايستاد و عجيب ترين چيزي که امروز از اين شبکه شنيدم اين بود که امام حسين عليه السلام بر يزيد خروج کرد و اين حرف واقعا خيلي جالب بود براي من ، امام حسيني که فرزند پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم است و جزو اهل بيت است و آيه برايش نازل شده و سرور جوانان بهشت است، آمده خروج کرده در مقابل صحابه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم يا در مقابل دين اسلام ، و اين دو مطلبي بود که من مي خواستم بگويم . خيلي وقت شما را نمي‌گيرم ، درورد بر شما يا حق .
بيننده : اثني عشري از خوزستان
الحمدلله و المنة خداوند منت مي گذارد بر ما و ما دوباره جمال زيبا و ملکوتي و سرحال ايشان را مثل هميشه مي بينيم در مبارزه با شرک زمان و دفاع از اهل بيت .
عرض شود حاج آقا از محضر شما عذر مي خواهم هميشه اهل بيت مظلوم بودند شما هم که وابسته به آنها هستيد مظلوم واقع مي شويد اخيراً من يک برنامه اي داشتم با اين شبکه اي که خود را به اسلام و شيعه مي داند من هيچ حرفي نمي زنم که بي ادبي باشد ، منتهي اخيراً که جنابعالي تشريف نداشتيد ايران توي اين دو هفته من تماسي گرفتم به خاطر اينکه وظيفه خودم مي دانستم به خاطر مطالبي که يک مقداري از سهم امام و خمس و يک مقداري هم قرض به ايشان داده بودم که قابل توجه هم بود اين پول ، ايشان يک مدرک قلابي فرستادند که در حقيقت اين کارشان اهانت است و به اين دليل من خدمت جنابعالي زنگ زدم چون نمي گذارند ما صحبت کنيم و صداي ما را قطع مي کنند مخصوصا اين هايي که زنگ مي زنند به اين شبکه و خود را شيعه مي نامند گول اين آقا را نخورند همين طور که بنده گول ظاهر فريبنده ايشان را خوردم يک مدرکي فرستاد دال بر رسيد پول بنده که از آيت الله العظمي سيستاني بودند که تقلبي بود من خواستم شما يک داوري بفرماييد بين من و اين شبکه که بدانند مردم واقعا که اين شبکه دارد تبر به ريشه اسلام مي زند به نام اسلام و دارد آب به آسياب دشمن مي ريزد در اين دنياي وا نفساي آخر الزمان ، اگر لطف بفرماييد در اين رابطه صحبت کنيد بنده تمام مدارک را هم دارم و تمام مردم دنيا هم بشنوند که اين آقا خودش را اول که آمد شبکه را گذاشت وابسته به تمام علماء و مراجع مي دانست ولي متاسفانه ما مي بينيم که دستش رو شد و چه منافقانه ، متاسف هستم من براي ايشان و اين پول را هم راضي نيستم و خواهش مي کنم اگر صداي من را مي شنود اين پول براي امام زمان است و بقيه هم قرض است اون را برگرداند . خدا خيرتان بدهد . صداي بنده را به گوش دنيا برسانيد .  
بيننده : احمد از سنندج (اهل سنّت )
ببخشيد من از منطقه کردستان مزاح مي شوم  از زمان بچگي تا به الان از آخوندهاي خودمان اين را شنيديم که يزيد قاتل امام حسين عليه السلام بوده و نوه پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را به شهادت رسانده و حالا اين سلفي و وهابي ها که آمدند به اين يزيد قاتل امام حسين عليه السلام مي گويند رضي الله عنه و از وقتي اينها را گفتند من کم کم شک کردم که حضرت علي در مسأله خلافت اول نشد دوم هم نشد سوم هم نشد بايد حتماً آخر باشد اين از اين ، و اين دين من در آوردي اين سلفي و وهابي ها همين جوري هستند . عربستان فکر مي کند اگر انقلاب اسلامي شود در کشور هاي عربي همه شيعه مي شوند ، نه اين انقلاب ها اگر ما را شيعه کردند شما را هم شيعه مي کند . اينها در مقابل يک دين من درآوردي را درست کردند به اسم سلفي و وهابيت که همه را مورد تهديد و کشت و کشتار که در افغانستان و جاهاي ديگر مي بينيم و اينها همه توسط همين ها است .
مجري :
ما ممنونيم و واقعا ما به اين خاطر صف برادران اهل سنّت و سلفي ها و وهابي هايي که واقعا جزء هيچ فرقه اي نيستند را جدا مي دانيم و ما اصلاً جزء اسلام هم شک داريم که باشند . واقعا همين طوري که شما مي فرماييد ما اينها را جدا ميدانيم و اينها يک دين من در آوردي دارند و به قول حاج آقاي ما از پيروان همان بني اميه و ملعونه در قرآن هستند که وقتي از يزيد بحث مي کنند که در مقابل امام حسين عليه السلام نوه رسول خدا است و سيد اهل جنت است مي آيند و به او رضي الله عنه مي گويند و اينکه امام حسين عليه السلام خروج و قيام کرده بر خليفه و مطالبي که واقعا هيچ سني هم قبول ندارد خيلي ممنون از اين تفکر شما .
بيننده : بيرامي از تبريز
ببخشيد بنده مزاحم شدم که يک روايت مهمي را بخوانم البته ۲ روايت مهم که يکي از مسند احمد است و ديگري از انساب الاشراف بلاذري ، يکي گفته حضرت عبدالله بن عباس رضي الله عنهما است که مي فرمايد اون صفت اصلي اون اقوام و فرق هالکه تبعيت از شيخين است و اين در مسند احمد است که :
بن عَبَّاسٍ قال تَمَتَّعَ النبي فقال عُرْوَةُ بن الزُّبَيْرِ نهى أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ عَنِ الْمُتْعَةِ فقال بن عَبَّاسٍ ما يقول عُرَيَّةُ قال يقول نهى أبو بَكْرٍ وَعُمَرُ عَنِ الْمُتْعَةِ فقال بن عَبَّاسٍ أُرَاهُمْ سَيَهْلِكُونَ
مسند أحمد بن حنبل - ج 1 - ص 3116
من مي بينم اين کساني که از شيخين تبعيت مي کنند به زودي جزء فرق هالکه مي شوند .
در مورد روايت هم که مي گويد ضعيف است ولي من در مکتبه شامله که يک قسمتش مربوط به رجال است گشتم سند مطلقا صحيح است .
در ضمن در انساب الاشراف هست که  پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم معاويه را به اسناد صحيح که از أبوسعيد خدري است از إبن مسعود است که معاويه را مهدور الدم و واجب القتل مي داند. حالا من نمي دانم اين مذهب ناجيه مقدسه الهي که از ۷۱ فرقه يهود و ۷۲ فرقه نصاري و ۷۳ فرقه اسلام کشيده شده بيرون همان فرقه اي است که معاويه را رضي الله عنهما مي خواند ؟ آيا اين مذهب مذهب حقي است که مهدورالدم رسول الله صلي الله عليه و آله را رضي الله عنه مي گويد ؟ اينها سؤالاتي است که اگر حضرت آقا جواب دهند خيلي ممنون مي شوم . خداحافظ شما
بيننده : عبدالرشيد از زاهدان (اهل سنّت)
من سؤالي دارم از آيت الله قزويني به نظر شما اين فرقه ناجيه اي که شما مي گوييد ، فرقه اهل سنّت است يا شيعه ؟ جوابش را همين الان بدهيد تا من صحبتم را ادامه دهم
مجري :
قضاوت با شماست
بيننده :
قضاوت با ما اين است که ما ۴ تا مذهب فقهي داريم گوش کن ، ما ۴ تا مذهب فقهي داريم که اينها فقهي است و الان برادران اهل تشيع حضرت آيت الله العظمي مکارم يک مرجع تقليد است و جناب نوري همداني يک مرجع تقليد است و سبحاني و سيستاني يک مرجع است ، اينها مذاهب فقهي است ، رسول الله صلي الله عليه و آلهمي فرمايد از ۷۳ فرقه همان فرقه اي که بر من و اصحاب من باشد ، من از قرآن الان ثابت مي کنم که مرتدين بعد از رسول خدا چه کساني هستند :
در سوره مائده آيه ۵۳ قرآن مي گويد :
 يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللَّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا يَخَافُونَ لَوْمَةَ لَائِمٍ ذَلِكَ فَضْلُ اللَّهِ يُؤْتِيهِ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ
سوره مائده - آيه ۵۴
اگر درست خوانده باشم ، حالا اينجا قرآن مي گويد :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ
اي کساني که ايمان آورديد يک گروهي از شما مرتد مي شوند
فَسَوْفَ
بلافاصله چه کسي با مرتدين جنگ کرد ؟ و اون صديق اکبر رضي الله عنه بود که با مرتدين جنگيد ، معني سوف در اينجا يعني بلافاصله
استاد قزويني :
آقاي عبدالرشيد شما مي فرماييد
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا مَنْ يَرْتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دِينِهِ
اولاً معني اين اينکه برخي از شما مرتد مي شوند نيست بلکه هرکس از شما از دينش برگردد و مرتد شود ، پس اين ثابت مي کند براينکه صحابه همه بر دين خدا نماندند و برخي هم مرتد شدند
بيننده :
اين درست است
استاد قزويني :
پس معلوم شد راه صحابه يعني اينکه ما بخواهيم راه مجموع صحابه را به عنوان راه فرقه ناجيه قرار بدهيم نمي توانيم چون ما که نمي توانيم بگوييم چه کسي از دين خود مرتد شد و چه کسي در دين خود ماند ، مي توانيد بفرماييد شما ؟ مرتد معنايش چيست ؟ سؤال من را جواب بده ما در خدمت شما هستيم .
بيننده :
مرتد يعني کسي که از دين بازگردد و اونها هم علامت داشتند
استاد قزويني :
خدا امواتت را بيامرزد آيا اصحاب ردّه ازدين برگشته بودند ؟
بيننده :
منکر زکات بودند
استاد قزويني :
شما اگر يک روايت آورديد که اينها منکر زکات بودند بنده تمام فرمايش شما را قبول مي کنم يک روايت براي من از کتب اهل سنّت براي من بياور که اصحاب ردّه منکر زکات بودند .
بيننده :
الان کتابي نيست
استاد قزويني :
من خدمت شما عرض کردم که آيا اصحاب رده منکر زکات بودند يا نبودند ؟
بيننده :
منکر زکات بودند من خودم حديثش را خواندم ولي الان حضور ذهن ندارم و بعدا پيدا مي کنم و زنگ مي زنم چون در اسلام کسي منکر نماز باشد کافر است
استاد قزويني :
اگر توانستي شما يک روايت ضعيف پيدا کني نه روايت صحيح
بيننده :
پيدا مي کنم
استاد قزويني :
باشه در خدمتيم ولي من يک جمله اي را براي شما بگويم آقاي عبدالرشيد
بيننده:
بيننده حرف استاد قزويني را قطع مي کند
استاد قزويني :
آقاي عبدالرشيد عزيز جان ببينيد ادب گفتار اين است که شما صحبت مي کنيد ما گوش مي دهيم ما هم حرف مي زنيم شما گوش کن عزيز دل من
بيننده :
بيننده باز حرف استاد را قطع مي کند
استاد قزويني :
شما ۵۰ بار حرف من را قطع کرديد فقط يک جانبه داريد حرف مي زنيد ، آقاي إبن کثير درکتاب البداية والنهاية
که هم علمش از شما بيشتر بوده و هم نزديک به رسالت بوده و هم کسي است که از شخصيت هاي برجسته اهل سنّت است ايشان مي گويد بعد خلافت أبي بکر تعدادي از اين افراد آمدند :
وامتنع آخرون من أداء الزكاة إلى الصديق
البداية و النهاية - ج ۶ - ص ۳۰۴
اينها گفتند ما زکات نمي دهيم نه اينکه منکر زکات هستيم ، بعضي هم گفتند که ما زکات مي دهيم ولي به أبوبکر نمي دهيم ، اين عبارت إبن کثير دمشقي است برادر بزرگوار من ، و شما ببينيد در خود صحيح بخاري و صحيح مسلم چه آمده ، آيا أبوبکر مي گويد اينها منکر زکات هستند يا نه أبوبکر مي گويد اينها نماز مي خوانند ح

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






نوشته شده در تاريخ دو شنبه 3 مهر 1391برچسب:, توسط سیدمیناموسوی